سید روح‌الله خمینی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

(تغییر مسیر از روح الله خمینی)
پرش به: ناوبری, جستجو
برای دیگر کاربردها خمینی (ابهام‌زدایی) را ببینید.
سید روح‌الله خمینی
نخستین رهبر جمهوری اسلامی ایران
Imam Khomeini - has exiled.jpg
شناسنامه
نام کامل سید روح‌الله مصطفوی موسوی خمینی
لقب امام خمینی
نسب سید احمد موسوی هندی
زادروز ۳۰ شهریور ۱۲۸۱
زادگاه خمین ایران
تاریخ درگذشت ۱۳ خرداد ۱۳۶۸
آرامگاه آرامگاه روح‌الله خمینی
نام همسر خدیجه ثقفی
فرزندان مصطفی، احمد، زهرا، فریده و صدیقه
دین اسلام
مذهب شیعه دوازده امامی
اطلاعات سیاسی
مناصب رهبر و بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران
اطلاعات علمی و مذهبی
اساتید حسین طباطبایی بروجردی
شاگردان مطهری، بهشتی، منتظری، خامنه‌ای
تالیفات تالیفات روح‌الله خمینی
وبگاه رسمی www.imam-khomeini.com

این جعبه: نمایشبحثویرایش


جمهوری اسلامی ایران
Coat of arms of Iran.svg

سیاست و حکومت ایران


 نمایشبحثویرایش 

سیّد روح‌الله مصطفوی موسوی خمینی (۳۰ شهریور ۱۲۸۱[۱] - ۱۳ خرداد ۱۳۶۸) روحانی و مرجع تقلید شیعه، رهبر انقلاب ايران در سال ۱۳۵۷ که بنیان‌گذار نظام جمهوری اسلامی ایران بود.

فهرست مندرجات

[ویرایش] زندگی

نام پدرش سید مصطفی موسوی و نام مادرش هاجر احمدی بود. وی در پنج ماهگی پدر خود را از دست داد و تحت سرپرستی مادر و عمه‌اش پرورش یافت.

گرچه سال تولد وی طبق شناسنامه سال ۱۲۷۹ است، اما خود تصریح کرده‌است، که تاریخ صحیح آن ۳۰ شهریور ماه ۱۲۸۱ است.[نیازمند منبع] فوت او رسما در روز ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ ثبت شد گرچه وی در شامگاه ۱۳ خرداد درگذشته است.[نیازمند منبع] سن او در آن هنگام ۸۷ سال بود. تشییع جنازه وی با شرکت وسیع ملت ایران و دیگر دوستدارانش از نقاط مختلف جهان صورت گرفت.
این موضوع انعکاس جهانی زیادی داشت.

فرزندان وی مصطفی، صدیقه، فریده، لطیفه، فهمیه، سعیده، و احمد هستند.اما مهمترین فرزند او از نظر سیاسی احمد است

[ویرایش] تبارنامه

نوشتار اصلی: نسب روح‌الله خمینی

جد او یکی از علمای نیشابور ایران به نام «سیدمحمد» بود که به هندوستان رفت و در دهلی یا کشمیر اقامت گزید. عمادالدین باقی نوشته‌است:[۲]

ناگفته نگذاریم که چون در میان شیعیان، سنت شجره نویسی برای سادات مرسوم بوده و بدین وسیله سلسله نسب سادات تا رسیدن آنها به یکی از ائمه شیعه کم و بیش ثبت می‌شده‌است، سیادت حضرت امام از این نظر امتیازی محسوب می‌شد که راه گمانه‌زنی و شناخت در شجره‌نامه و خاندان ایشان را هموار می‌کرد. علی همدانی بود که می‌رسیدعلی همدانی با ۱۷ واسطه از پدر و ۱۶ واسطه از مادر به امام حسین می‌رسد و این سید حیدر جد اعلای خمینی است... و اما روایتی که بیشتر از همه مشهور شده این است که سلسله نسب روح‌الله خمینی به میرحامدحسین می‌رسد. در زمان شاه سلطان حسین صفوی، یکی از علمای نیشابور به نام «سیدمحمد» به هندوستان رفت و در دهلی اقامت گزید. فرزندان وی در مناصب دولتی درآمدند و کم کم اهمیت پیدا کردند... سیداحمد چندی پس از شهادت پدرش دین علیشاه، از کشمیر به عتبات نجف و کربلا عزیمت کرد. شاید این سفر (در حدود سال‌های ۱۲۴۰ تا ۲۵۰ هجری قمری) به این منظور بوده که هم از خصومت‌ها در امان باشد و بتواند در آتیه جای خالی پدر را پر کند و هم تعالیم دین را بیاموزد. او به دلیل حافظه نیرومندی که داشته به سرعت به مقامات علمی والایی نائل می‌شود و از مراجع وقت نجف اجازه اجتهاد دریافت می‌کند. او در نجف با افراد مهاجر آشنا می‌شود که یکی از آنها فردی به نام یوسف خان است که اهل روستای «فرفهان» یا «فراهان» از توابع خمین بوده‌است.

برادر تنی وی آیت‌الله پسندیده نیز در خاطراتش حضور نیاکانشان را در هند توصیف کرده است.[۳] جان اسپوزیتو نیز این نظر را تأیید می‌کند و می‌نویسد که «پدر پدربزرگ او از خراسان به هندوستان سفر کرد. پس از آن پدربزرگش به ایران و شهر خمین بازگشت. این جهانگردی‌های اجدادی باعث شد تا به‌گونه‌ای برچسب هندی بودن نیز بر خمینی بخورد.»[۴] برای نمونه «ادوارد ویلت» می‌نویسد که پدر بزرگ پدری وی سید احمد موسوی هندی زاده روستای کینتور در منطقه بربنکی در ایالت اوتار پرادش هندوستان بود. [۵]

[ویرایش] دوران کودکی و نوجوانی

خمینی در روز ۳۰ شهریور ۱۲۸۱ خورشیدی (برابر ۱۸ جمادی الثانی ۱۳۲۰، برابر ۲۱ سپتامبر ۱۹۰۲) در شهرستان خمین از توابع اراک در ایران به دنیا آمد. وی کوچک‌ترین فرزند خانواده‌اش بود. او دو برادر و یک خواهر بزرگ‌تر داشت، که عبارت‌اند از مرتضی، نورالدین و آغازاده خانم.

مرتضی که به آیت‌الله سید مرتضی پسندیده معروف بود، تا پس از مرگ خمینی زنده بود. نورالدین نیز که روحانی بود و به سید نورالدین هندی شهرت داشت، پیش از انقلاب درگذشت و در قبرستانی قدیمی به نام گلزار شهدای قم (واقع در خیابان انقلاب یا چهار مردان شهر قم) به خاک سپرده شد که اکنون نیز سنگ قبر او با همین نام مشخص می‌باشد.[۲]

[ویرایش] شرایط تربیتی

پدرش سید مصطفی موسوی از معاصرین میرزای شیرازی بود. مصطفی پـس از آنکه چنـد سال در نجف علوم و معارف اسلامی را فراگرفته و به درجه اجتهاد نایل آمد، بـه ایران بازگشت و در شهرستان خمین پناه مردم و مرجع آنان در امور دینی بود. در حالی که بیش از ۵ ماه از تولد روح الله نمی‌گذشت، خوانین خمین سید مصطفی را در مـسیر خمین به اراک با گلوله کشتند. بستگان او برای اجرای حکم قصاص به تهران (دار الحکـومه وقت) رهـسـپار شدند و بر اجرای عـدالت اصرار ورزیدند تا قاتل قصاص گردد.[۶]

وی دوران کودکی و نوجوانی را تحت سرپرستی مادرش «بانو هاجر»، عمه‌اش «صاحب خانم» (صاحبه خانم اشتباه است) و دایه‌اش «ننه خاور» سپری کرد. صاحب خانم زن شجاعی بود و پس از ترور برادرش (پدر خمینی) به تهران رفت و با عین‌الدوله صدر اعظم مظفرالدین شاه دیدار کرد و خواستار قصاص شد که عاقبت این امر محقق گردید. عمادالدین باقی درباره آنها می‌گوید:

«روح‌الله که آخرین و کوچک‌ترین فرزند بود، تحت تربیت عمه‌اش صاحبه خانم قرار گرفت و گویا بارها خاطرات مربوط به زندگی و شهادت پدرش را از زبان او شنیده بود... ننه خاور دایهٔ روح‌الله نیز از زنان نادر روزگار بود. او که در شیر دادن به خمینی به هاجر یاری می‌رساند، اسب سواری ماهر بود و حتی از روی اسب تیراندازی می‌کرد و به هدف می‌زد.»

روح‌الله در خانواده‌ای اهل علم و دین بزرگ شد. همچنین با توجه به جایگاه خانوادگی خمینی، وی از کودکی مورد توجه و احترام مردم خمین و کمره بود.[۷]

[ویرایش] تحصیلات ابتدایی

در قرن سیزدهم خورشیدی در بیشتر مناطق ایران و از جمله خمین تقریباً مدرسه به شکل امروزی وجود نداشت و آن گروه از مردم که به تربیت و تحصیلات فرزندان خود اهمیت می‌دادند، آنها را به مکتب خانه می‌فرستادند، تا خواندن و نوشتن و قرآن و ادبیات فارسی بیاموزند. تبعاً خمینی نیز به مکتب فرستاده شد و نزد «ملا ابوالقاسم» به فراگیری «عم جز»، گلستان و بوستان سعدی و چند کتاب ادبی دیگر پرداخت.

پس از اتمام این دروس کسانی که می‌خواستند به تحصیل ادامه دهند، به اراک می‌رفتند. اما با توجه به وقوع جنگ جهانی اول و اوضاع آشفته کشور، دیگر امکان مسافرت به اراک برای نوجوانان وجود نداشت. لذا بزرگان خمین تصمیم گرفتند، مدرسه‌ای به سبک مدارس جدید ایجاد کنند. این مدرسه سه معلم داشت، که یکی مدیر بود و سر کلاس درس هم می‌رفت و یکی دیگر از آنها به نام میرزاعلی خان، معلم زبان فرانسه و یک فرد معمم نیز معلم زبان فارسی بود. «آقا شیخ فضل‌الله» عموی مادر خمینی نیز معلم شرعیات بود. خمینی نیز به این مدرسه رفت. علاوه بر آن خانواده وی که از وضع مالی خوبی برخوردار بودند، برایش معلم سرخانه گرفتند. نام این معلم «افتخارالعلما» بود و در غیاب او مادرش به شاگردان درس می‌داد. آیت الله پسندیده برادر بزرگ خمینی می‌گوید سواد مادرش بیشتر از خود افتخارالعلما بود و من نزد مادرش هیات، نجوم و حساب می‌خواندم. خمینی پس از آن که مقطع ابتدایی را نزد افتخارالعلما تمام کرد، درس مقدمات را نزد «محمدمهدی داعی» شروع کرد. «حاج میرزا نجفی» شوهر خواهر روح‌الله نیز منطق را به او تدریس کرد.[۷]

[ویرایش] شرایط سیاسی و اجتماعی

سید روح الله خمینی.

شرایط اجتماعی و سیاسی ایران و خمین در سال‌های ۱۲۹۰ تا ۱۳۰۰ که هم‌زمان با نوجوانی سید روح‌الله خمینی بود، بسیار آشفته بود. حکومت مرکزی ضعیف شده بود و خوانین محلی قدرت یافته بودند و بانی مرگ پدر سید روح‌الله خمینی نیز شدند. علاوه بر آن در جای جای کشور اشرار دستجات مختلفی تشکیل داده و به شهرها و آبادی‌ها حمله کرده و مردم را غارت می‌کردند. لذا مردم از کودکی و نوجوانی روحیه سلحشوری یافته، می‌آموختند که برای حفاظت از خود با اشرار و بیگانگان مبارزه کنند. سید روح الله خمینی خود درباره دوران کودکی و نوجوانی اش می‌گوید:

من از بچگی در جنگ بودم… ما مورد هجوم «زلقی‌ها» بودیم، مورد[هجوم] «رجبعلی‌ها» بودیم و خودمان تفنگ داشتیم و من در عین حال که تقریباً شاید اوایل بلوغم بود، بچه بودم، دور این سنگرهایی که بسته بودند در محل ما و اینها می‌خواستند هجوم کنند و غارت کنند، آنجا می‌رفتیم، سنگرها را سرکشی می‌کردیم… ما در همان محلی که بودیم یعنی خمین که بودیم، سنگربندی می‌کردیم. من هم تفنگ داشتم. منتها من بچه بودم به اندازه بچگی‌ام. بچه شانزده هفده ساله، ما تفنگ دستمان بود و تعلیم و تعلم هم می‌کردیم… ما سنگر می‌گرفتیم و با این اشراری که بودند و حمله می‌کردند و می‌خواستند بگیرند و چه کنند [مقابله می‌کردیم]. هرج و مرج بود… یک دفعه هم یک محله خمین را گرفتند و مردم با آنها معارضه کردند و تفنگ دست گرفتند. ما هم جزء آنها بودیم.»[۶]

روح‌الله خمینی سیزده سال داشت که جنگ جهانی اول آغاز شد و هرچند ایران اعلام بیطرفی کرده بود، لشکریان روسیه، بریتانیا و عثمانی از شمال، جنوب و غرب وارد ایران شدند و کشور را مورد تاخت و تاز قرار دادند و وی شاهد بود، چگونه در نبود حکومت مقتدر مرکزی فوجی از سپاه روس در مسیر خود خمین را مورد تاخت و تاز قرار دادند. وی خود خاطره جنگ جهانی اول را به یاد می‌آورد. او می‌گوید:

«من هر دو جنگ بین‌المللی را یادم هست… من کوچک بودم لکن مدرسه می‌رفتم و سربازهای شوروی [روسیه تزاری] را در همان مرکزی که ما داشتیم، در خمین، من آنها را آنجا می‌دیدم. ما مورد تاخت و تاز واقع شدیم در جنگ بین‌المللی اول.»[۶]

روح الله خمینی پانزده سال داشت، که بیماری وبا در ایران شایع شد و عمه و سپس مادرش مردند.[۸]

[ویرایش] دوران بزرگسالی

روح‌الله در سال ۱۳۰۸ خورشیدی با خانم خدیجه ثقفی معروف به «قدس ایران»، دختر محمد ثقفی تهرانی ازدواج نمود.[۹]

[ویرایش] فعالیت‌های علمی

روح‌الله خمینی در بیان خاطراتش می‌گوید:

«از مدتها قبل از آمدن آقای بروجردی عمده اشتغال به تدریس معقول و عرفان و سطوح عالیه اصول و فقه بود پس از آمدن او به تقاضای آقایان مثل مرحوم آقای مطهری و آیت الله منتظری به تدریس خارج فقه مشغول شدم و از علوم عقلیه بازماندم و این اشتغال در طول اقامت قم و مدت اقامت نجف مستدام بود.»[۹]

[ویرایش] فعالیت‌های سیاسی

هر چند فعالیت‌های علمی و سیاسی روح‌الله خمینی به هم پیوسته‌است و مباحث درسی فقهی وی نیز آمیخته با مباحث سیاسی بوده‌است، اما در این بخش به فعالیت‌های مشخصاً سیاسی وی پرداخته می‌شود و مباحث نظری سیاسی در بخش ولایت فقیه آورده شده‌است.

روح‌الله خمینی از کودکی و نوجوانی با مسأله حکومت و قدرت سیاسی درگیر بوده‌است.[نیازمند منبع]. او اشغال ایران را در خلال دو جنگ جهانی توسط قوای روسیه و انگلیس از نزدیک مشاهده کرد.[نیازمند منبع]

به ظاهر نخستین بار طی سال‌های ۱۳۰۰ تا ۱۳۰۶ با امر سیاست و حکومت در معنای خاص آن مواجه شد.[نیازمند منبع] وی هر چند در قم به تحصیل اشتغال داشت، اما درشکه کرایه می‌کرد و به تهران می‌آمد، تا به نطق‌های سید حسن مدرس در مجلس شورای ملی گوش فرا دهد و بشدت تحت تأثیر شخصیت وی بود. بخصوص او شاهد درگیری سیاسی بین مدرس و رضا شاه بود.[نیازمند منبع]

[ویرایش] ولایت فقیه

نوشتار اصلی: ولایت فقیه


[ویرایش] خمینی و انقلاب ایران

انقلاب ۱۳۵۷
Mass denmonstration.jpg
راهپیمایی عاشورای ۱۳۵۷، چهارراه کالج، تهران

چهره‌های اصلی انقلاب

احزاب و جریان‌ها

نهادهای انقلابی

وقایع و رویدادها

مکاتب انقلاب

 نمایشبحثویرایش 

جستار وابسته: انقلاب ایران (۱۳۵۷)
خمینی در خودروی کرایه‌ای در حال عزیمت به مجلس درس (این عکس مدتها به اشتباه به دستگیری توسط ساواک نسبت داده می‌شد[نیازمند منبع])
خمینی در تبعید (نوفل لوشاتو)

مخالفت با اقدامات محمدرضا پهلوی توسط سید روح‌الله خمینی از سال ۱۳۴۱ جدی‌تر شد و در واکنش به رفراندوم انجام شده توسط حکومت شاه و نتایج اعلام شده در آن، به ایراد سخنرانی و نصیحت شاه پرداخت. در این سخنرانی او رفراندوم برگزار شده را نمایشی خواند. دولت اعلام کرده بود که بیش از ۹۹ درصد از مردم ایران به تغییرات پیشنهاد شده توسط شاه رای مثبت داده‌اند. در سال ۱۳۴۳ به خاطر مخالفت با قانون کاپیتالاسیون و به اتهام اقدام علیه امنیت کشور[۱۰] به خارج از ایران (ترکیه، عراق و در نهایت فرانسه) تبعید شد. چرا که بر اساس قانون، دستگیری و زندانی نمودن مراجع تقلید منع شده بود. در طول دوران تبعید با ارسال نوارهای سخنرانی به رهبری فکری انقلاب می‌پرداخت و سرانجام پس از ۱۴ سال در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ به ایران بازگشت.

خمینی در پاسخ به خبرنگاری که داخل هواپیما در راه بازگشت از فرانسه به ایران از وی پرسیده بود چه احساسی از بازگشت به ایران دارید گفت "هیچی" که این پاسخ موجب تعجب صادق قطب زاده که بعنوان همراه و مترجم در کنارش بود نیز گردید. [۱۱]

وی در روز بازگشتش به ایران در میان هواداران میلیونی خود که از سراسر ایران به تهران آمده بودند، در بهشت زهرا به سخنرانی پرداخت و مسئولین نظام پادشاهی را به چالش کشید. او با اشاره به جمعیت میلیونی استقبال‌کنندگان گفت:

« ... من توی دهن این دولت [[[شاپور بختیار]]] می‌زنم ... من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می‌کنم ...[۱۲]  »


ده روز بعد به دنبال شکست گاردشاهنشاهی، آخرین سنگر مقاومت نیروهای شاهنشاهی شکسته شد و انقلاب ایران به طور رسمی پیروز گردید و او به عنوان رهبر این انقلاب زمام امور را در دست گرفت. این ده روز، دههٔ فجر نامیده می‌شود و هر ساله جشن گرفته می‌شود.

انحلال مجلس سنا، دستور به تشکیل مجلس مؤسسان برای نوشتن قانون اساسی جدید، برگزاری همه‌پرسی فروردین ۱۳۵۸ برای برقراری نظام جمهوری اسلامی، در دستور کار قرار گرفت. در این همه‌پرسی که در ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ انجام گرفت، بیش از ۹۸٫۲ درصد مردم به جمهوری اسلامی ایران، رأی «آری» دادند.[۱۳] آیت‌الله خمینی در پیامی، این پیروزی را تبریک گفت: «... من به دنیا اعلام می‌کنم که در تاریخ ایران چنین رفراندومی سابقه ندارد که سرتاسر مملکت با شوق و شعف و عشق و علاقه به صندوق‌ها هجوم آورده و رأی مثبت خود را در آن ریخته و رژیم طاغوتی را برای همیشه به زباله دان تاریخ دفن کنند...»[۱۳] این روز، روز «جمهوری اسلامی ایران» نامیده می‌شود و هر سال جشن گرفته می‌شود. صادق طباطبایی می‌گوید که از مردم خواسته شده بود که اگر نظام دیگری را مد نظر دارند، پشت برگه بنویسند، و با بررسی برگه‌های معلوم شد که تنها چند صد نفر چنین کرده‌اند.[نیازمند منبع]

[ویرایش] دیدگاه‌ها

آیت الله خمینی در سخنانی پیشنهاد برخی گروه‌های سیاسی مبنی بر نوع حکومتی که باید در ایران ایجاد شود را رد نموده و هیچ یک از عناوین «جمهوری»، «جمهوری دمکراتیک»، «جمهوری اسلامی دمکراتیک» را نپذیرفته و گفته بود «فقط جمهوری اسلامی نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر، ما نباید از کلمه دمکراتیک استفاده کنیم که غربی است و ما آن را نمی‌خواهیم.»[۱۴] خمینی همچنین در مصاحبه با اوریانا فالاچی در اوایل انقلاب ايران در سال ۱۳۵۷، در پاسخ به سوألی درباره تیرباران زنی که مرتکب زنای محصنه شده و کشتن مردان همجنسگرا، گفت که کشتن این افراد شبیه بریدن انگشت افراد مبتلا به قانقاریا می‌باشد که باعث جلوگیری از نفوذ بیماری به سراسر بدن می‌شود.[۱۵]

[ویرایش] وعده‌ها

خمینی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ پس از تصرف رادیو توسط انقلابیون در بیانیه‌ای با تقدیر از عقب‌نشینی و عدم دخالت ارتش در امور سیاسی، از مردم خواست از خرابکاری و اخلال‌گری و حمله به سفارتخانه‌ها جلوگیری کنند و نوشت «به امرای ارتش اعلام می‌کنم که در صورت جلوگیری از تجاوز ارتش، پیوستن آنان به ملت و دولت قانونی ملی اسلامی، ما آنان را از ملت و ملت را از آنان می‌دانیم و مانند برادران با آنان رفتار می نماییم.»[۱۶] و در همان شب شورای عالی ارتش شاهنشاهی در جلسه‌ای با شرکت تقریبا تمامی فرماندهان عالی‌رتبه خود و بدون هیچ مخالفتی پشتیبانی کامل خود از خواسته‌های ملت را اعلام کرد[۱۷].

اما تنها ساعاتی پس از آن عده‌ای از سران حکومت پهلوی از جمله سرلشکر منوچهر خسروداد فرمانده هوانیروز، سپهبد مهدی رحیمی رئیس شهربانی کل، سرلشکر رضا ناجی اولین فرماندار نظامی ايران و تیمسار نعمت نصیری رئيس سابق ساواک در مدرسه رفاه به حکم صادق خلخالی اعدام شدند.[۱۸] [۱۹]

روح‌الله خمینی قبل از انقلاب ايران در سال ۱۳۵۷ وعده‌هایی در خصوص برابری زنان و مردان و آزادی مطبوعات[۲۰] به مردم ایران داده بود. همچنین او در تاریخ ۱۰ اسفندماه ۱۳۵۷ در سخنرانی که در روز ورود به شهر قم انجام داد، از اهداف انقلاب به تحویل دادن سرمایه ملی به مردم و مجانی کردن آب، برق و اتوبوس برای مستمندان اشاره کرده بود. [۲۱]

« [بخشی از سخنرانی ۱۰ اسفندماه ۱۳۵۷ در شهر قم:] تمام كميته‌هايى كه در تمام اطراف ايـران هـسـت مـوظفند كه آنچه به دست آمد از مخازن ايران، هر چه كه اينها بردند و مخفى كردند و اتباع آنها بردند و مخفى كردند، آنها را كه به دست آمده است . بـه بـانـكـى كـه شـمـاره اش را بـعـد تـعـيـيـن مـى كـنـم تـحويل بدهند كه براى كارگرها، براى مستضعفين ، براى بينوايان ، هم خانه بسازند، هـم زنـدگـى آنـها را مرفه كنند. ما علاوه بر اينكه زندگى مادى شما را مى خواهيم مرفه بـشـود، زندگى معنوى شما را هم مى خواهيم مرفه باشد. شما به معنويات احتياج داريد. مـعـنويات ما را بردند اينها. دلخوش نباشيد كه مسكن فقط بسازيم ،آب و برق را مجانى مى‌كنيم براى طبقه مستمند، اتوبوس را مجانى مى كنيم براى طبقه مستمند، دلخوش به اين مقدار نباشيد، معنويات شما را، روحيات شما را عـظمت مـى دهيم [۲۲]  »


همچنین بخشی از سخنرانی او در بهشت زهرا پس از انقلاب ۵۷ به صورت سانسور شده در رسانه‌های ملی پخش می‌گردد.[۲۳]

[ویرایش] نامه به گورباچف

نوشتار اصلی: نامه سید روح‌الله خمینی به گورباچف

در اولین روز سال ۱۹۸۹ میلادی (۱۱ دی ۱۳۶۷) آیت‌الله جوادی آملی، محمدجواد لاریجانی و مرضیه حدیده‌چی دباغ به نمایندگی از سوی آیت‌الله خمینی نامه‌ای را خطاب به میخائیل گورباچف آخرین دبیرکل حزب کمونیست شوروی تسلیم وی کردند. رهبر ایران در این نامه نسبت به مرگ کمونیسم هشدار داد. در این پیام آمده است:[۲۴]

« جناب آقای گورباچف، برای همه روشن است که از این پس کمونیسم را باید در موزه‌های تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد؛ چرا که مارکسیسم جوابگوی هیچ نیازی از نیازهای واقعی انسان نیست؛ چرا که مکتبی است مادی، و با مادیت نمی‌توان بشریت را از بحران عدم اعتقاد به معنویت، که اساسی‌ترین درد جامعه بشری در غرب و شرق است، به‌درآورد.  »

گورباچف بعدها در سال ۱۳۷۸، طی مصاحبه‌ای با خبرنگار واحد مرکزی خبر در مسکو از این‌که به هشدارهای آن روز بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران بی‌اعتنائی کرده بود، اظهار تأسف کرد. وی در این مصاحبه اظهار کرد:[۲۴]

« زمانی که من این پیام را دریافت کردم احساس کردم که شخصی که این پیام را نوشته بود متفکر و دلسوز برای سرنوشت جهان است. من از مطالعه این پیام استنباط کردم که او کسی است که برای جهان نگران است و مایل است من انقلاب اسلامی را بیشتر بشناسم و درک کنم... اگر ما پیش‌بینی‌های آیت‌الله خمینی را در آن پیام جدی می‌گرفتیم امروز قطعاً شاهد چنین وضعیتی نبودیم.  »


[ویرایش] خمینی و برخورد با مخالفان

پس از انقلاب ایران به فرمان سید روح‌الله خمینی، برای محاکمه مقامات نظام شاهنشاهی پهلوی، صادق خلخالی به عنوان حاکم شرع دادگاههای انقلاب منصوب شد[۲۵].

سید روح‌الله خمینی در یک سخنرانی دو روز پس از انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی- که طی آن آیت الله بهشتی و ۷۲ تن دیگر از وزرا، نمایندگان و شخصیتهای برجسته نظام جمهوری اسلامی ایران به قتل رسیدند- در تاریخ ۹/۴/۱۳۶۰ چنین گفت:

« من یک کلمه به برادران دادگاه و کسانی که رئیس زندان هستند و اشخاصی که زندانبان هستند می‌گویم و آن اینکه اینطور نباشد که یک جنایتی واقع شد، اینها آرامش خودشان را از دست بدهند و خدای ناخواسته با زندانیانی که الان هستند، ولو این زندانیان از همین گروه‌های فاسد باشند، با خشونت غیر انسانی عمل کنند. با آرامش و با احترام عمل کنند. لکن دادگاهها احکام را با دقت بررسی کنند، آنها را بر محکمه‌ها بنشانند و ازشان استفسار کنند. با قاطعیت هرچه باید بکنند، عمل کنند، لکن این طور نباشد که حالا از باب اینکه یک دسته از ما به وسیله همین گروه‌ها از بین رفته، حالا ما در حبس با اشخاصی که محبوس هستند خدای ناخواسته به خلاف موازین اسلام رفتار کنند و من می‌دانم نمی‌کنند، گرچه آنهایی که باید به شما تهمت بزنند، تهمت را می‌زنند[۲۶].  »


وی در توجیه اعدام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ طی نامه‌ای چنین نوشت:

« از آنجا که منافقین خائن به هیچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه می‌گویند از روی حیله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آنها از اسلام ارتداد پیدا کرده‌اند، با توجه به محارب بودن آنها و جنگ کلاسیک آنها در شمال و غرب و جنوب کشور با همکاری‌های حزب بعث عراق و نیز جاسوسی آنها برای صدام علیه ملت مسلمان ما و با توجه به ارتباط آنان با استکبار جهانی و ضربات ناجوانمردانهٔ آنان از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی تاکنون، کسانی که در زندان‌های سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می‌کنند، محارب و محکوم به اعدام می‌باشند.»[۲۷][۲۸][۲۹]  »


از جمله کارهای وی صدور حکم ارتداد (خروج از دین اسلام) و مهدور الدم بودن سلمان رشدی پس از نگارش کتاب آیات شیطانی، در سال ۱۳۶۷ است.

اطلاعات بیشتر: اعدام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷

[ویرایش] آثار سید روح‌الله خمینی

نوشتار اصلی: آثار سید روح‌الله خمینی
  • شرح دعای سحر
  • شرح حدیث رأس الجالوت
  • حاشیه امام بر شرح حدیث رأس الجالوت
  • التعليقة علی الفوائد الرضوية
  • شرح حدیث جنود عقل و جهل
  • مصباح الهداية إلی الخلافة والولاية
  • تعليقات علی شرح فصوص الحکم ومصباح الانس
  • شرح چهل حدیث (اربعین حدیث)
  • سرالصلوة
  • آداب نماز (آداب الصلوة)
  • رساله لقاءالله
  • حاشیه بر اسفار
  • کشف الاسرار
  • انوار الهداية في التعليقة علی الکفاية (۲ جلد)
  • بدايع الدرر في قاعدة نفي الضرر
  • الرسائل العشرة
  • رساله الاستصحاب
  • رساله فی التعادل و التراجیح
  • رساله الاجتهاد و التقلید
  • مناهج الوصول الی علم الاصول ۲ جلدی
  • رساله فی الطلب و الاراده
  • رساله فی التقیه
  • رساله فی قاعده من ملک
  • رسالة فی تعیین الفجر فی اللیالی المقمره
  • کتاب الطهارة - ۴ جلد
  • تعلیقة علی العروة الوثقی
  • المکاسب المحرمه ۲ جلد
  • تعلیقه علی وسیلة النجاة
  • رساله نجاة العباد
  • حاشیه بر رساله ارث
  • تقریرات درس اصول آیة الله العظمی بروجردی
  • تحریر الوسیله ۲ جلد
  • ترجمه تحریر الوسیله ۴ جلد
  • ترجمه تحریر الوسیله ۴ جلد
  • کتاب البیع - ۵ جلد
  • حکومت اسلامی یا ولایت فقیه
  • کتاب الخلل فی الصلوة
  • جهاد اکبر یا مبارزه با نفس
  • رساله توضیح المسائل
  • مناسک حج «احکام مطابق با فتاوای حضرت امام خمینی»
  • تفسیر سوره حمد
  • استفتائات ۳ جلد
  • دیوان شعر
  • سبوی عشق
  • ره عشق
  • باده عشق
  • نقطه عطف
  • محرم راز
  • مقام رهبری در فقه اسلامی با استفاده از کتاب البیع
  • مسائل امر به معروف و نهی از منکر از تحریر الوسیله
  • مسئله قضاوت از کتاب تحریر الوسیله
  • جهاد نفس از کتاب اربعین حدیث
  • رابطه نیت و اخلاص از کتاب اربعین حدیث
  • صحیفه امام «مجموعه آثار امام خمینی » ۲۲ جلد
  • صحیفه نور
  • وصیتنامه
  • لمحات الاصول
  • کوثر ۳ جلد
  • منشور روحانیت
  • وعده دیدار
  • فریاد برائت
  • آوای توحید

[ویرایش] تصویرپردازی در رسانه‌ها

[ویرایش] سینما

در سال ۱۹۸۸ در فیلم کمدی The Naked Gun - From the Files of Police Squad بازیگر آمریکایی Charles Gherardi در نقش روح‌الله خمینی ظاهر شد.[۳۰] این فیلم با اعتراض ایران مواجه شد. در صحنه‌ای از این فیلم شخصیت اصلی داستان Frank Drebin که یک کارآگاه است به بازیگر نقش خمینی سیلی می‌زند.[۳۱]

بهروز افخمی نیز در فیلمی به نام فرزند صبح زندگی خمینی را به تصویر می‌کشد که بخش عمده فیلم مربوط به دوران پیش از هفت سالگی است. مراحل تهیه این فیلم تاکنون بارها به دلایل مختلف به تعویق اقتاده است.[۳۲]

[ویرایش] اهانت‌ها

نوشتار اصلی: اهانت به روح‌الله خمینی

موضوع اهانت به آیت‌الله خمینی چندین بار در ایران انجام شده و جنجال برانگیخته است. قانون مجازات اسلامی ایران در همین راستا اهانت به وی را جرم تلقی کرده و مستوجب شش ماه تا دو سال حبس دانسته‌است.[۳۳] هر قدر شخصيت معنوی فرد توهين شده والاتر باشد قباحت توهين بيشتر نمود پيدا می کند و اقدامات قانونی شدیدتری اعمال می شود.[۳۴]

در ۲۲ دی ۱۳۸۱ روی روزنامه حیات نو کاریکاتوری تاریخی مربوط به سال ۱۹۳۷ را چاپ کرد که شباهت تصویر رئیس دیوان عالی آمریکا در آن زمان، با خمینی موجب توقیف این روزنامه شد. [۳۵][۳۶]

در جریان تظاهرات روز دانشجو در سال ۸۸ نیز بحران پديد آمده بر سر نمايش تصاويری از پوستر پاره شده خمينی از سوی تلويزيون دولتی ايران بار ديگر فضای سياسی اين کشور را به شدت ملتهب کرد و به دامنه برخوردها و مجادلات لفظی، ابعاد کم سابقه ای بخشيد. [۳۷]

[ویرایش] جستارهای وابسته

[ویرایش] پانویس

  1. در گاهشماری قمری: ۲۰ جمادی‌الثانی ۱۳۲۰ قمری.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ عمادالدین باقی، ویژه نامه مورخ ۱۲ خرداد ۸۴ روزنامه شرق
  3. روزنامهٔ شرق، شمارهٔ ۵۴۷. بازدید در تاریخ ۳ مه ۲۰۰۷.(محتوای این مطلب پیش‌تر نیز در تاریخ ۱۶ دی ۱۳۵۶ به وسیله روزنامه اطلاعات، در دوران حکومت پهلوی چاپ شده بود)
  4. John L. Esposito, Voices of Resurgent Islam, Published by Oxford University Press, 1983, ISBN 0-19-503340-X, 9780195033403, Pg. 160; "His great grandfather moved from Khorasan to india (popular versions usually specify Kashmir); his grandfather returned to Khomein. These ancestral peregrinations allow a labeling that somehow Khomeini is "Indian".

  5. برگرفته از: صفحه ۹ و ۱۰ کتاب Ayatollah Khomeini نوشته Edward Willet چاپ ۲۰۰۴ The Rosen Publishing Group Inc ویرایش نخست. ISBN ۰-۸۲۳۹-۴۴۶۵-۴
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ برگرفته از سایت امام خمینی
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ باقی، عمادالدین، کودکی امام، یادنامه روزنامه شرق، ۱۲ خرداد ۱۳۸۴
  8. باقی، عمادالدین، جوانی امام، یادنامه روزنامه شرق، ۱۲ خرداد ۱۳۸۴
  9. ۹٫۰ ۹٫۱ برگرفته از سایت امام خمینی
  10. امام خمینی (ره) از ولادت تا رحلت، دفتر حفظ و نشر آثار سیدعلی خامنه‌ای
  11. با خمینی در را بازگشت از فرانسه
  12. روز شمار انقلاب، سایت مرکز اطلاع‌رسانی مؤسسه فرهنگی شهید آوینی، بخش «امروز در آینهٔ تاریخ»
  13. ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ روز جمهوری اسلامی ایران
  14. Khomeini's Kingdom Qum (انگلیسی). وبگاه تایم (در تاریخ Monday, Mar. ۱۲, ۱۹۷۹). بازدید در تاریخ ۱۳ نوامبر ۲۰۰۸.
  15. Life and Letters The Agitator Oriana Fallaci directs her fury toward Islam (انگلیسی). وبگاه نیویورکر (در تاریخ June ۵, ۲۰۰۶). بازدید در تاریخ ۱۳ نوامبر ۲۰۰۸.
  16. صحيفه نور جلد ۵
  17. امروز در تاریخ یکشنبه بیست و دوم بهمن ماه سال ۱۳۸۵ هجری شمسی، وب‌گاه آفتاب. ۲۲ بهمن ۱۳۸۵ بازدید: ۱۴ ژانویه ۲۰۰۹
  18. گزارش تصويري، روزنامه اعتماد. ۲۱ بهمن ۱۳۸۵، شماره ۱۳۲۸ بازدید: ۱۴ ژانویه ۲۰۰۹
  19. رادیو زمانه- حق حیات، آزادی و امنیت شخصی
  20. تأملی در قرائت امام از آزادی مطبوعات خبرگزاری فارس
  21. مركز تعليمات اسلامي واشنگتن - كتابخانه معارف اسلامی - صحيفه نور جلد ۵ - ۶
  22. مركز تعليمات اسلامي واشنگتن - كتابخانه معارف اسلامی - صحيفه نور جلد ۵ - ۶
  23. آفتاب - چرا سخنرانی امام(ره) کامل پخش نمی‌شود؟
  24. ۲۴٫۰ ۲۴٫۱ متن کامل نامه تاریخی امام خمینی به گورباچف و پاسخ گورباچف
  25. بی‌بی‌سی فارسی
  26. رضایی شریف آبادی، مسعود و عباس سلیمی نمین، پاسداشت حقیقت، تهران: دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران، چاپ سوم:۱۳۸۱، ص ۱۴۸
  27. (محسن رضایی و عباس سلیمی نمین، پاسداشت حقیقت، صفحه ۱۴۷)
  28. .متن نامه خمینی در ارتباط با اعدام منافقین سرموضع در زندانها (خاطرات آیت‌الله منتظری صفحه ۶۲۴ در (سایت آیت الله العظمی منتظری)
  29. .متن نامه اسکن شده منسوب به روح‌الله خمینی در ارتباط با اعدام منافقین سرموضع در زندانها (خاطرات آیت‌الله منتظری صفحه ۶۲۶ در (سایت آیت الله منتظری)
  30. The Naked Gun - From the Files of Police Squad! (1988)وبگاه movies.yahoo
  31. Article: A welcome shot at `Naked Gun'
  32. عکس هايي از ايفاگر نقش امام (ره) در"فرزند صبح" (فارسی). وب‌گاه رسمی روزنامه آفرینش (در تاریخ ۱۳۸). بازدید در تاریخ ۲۴ دی ۱۳۸۷.
  33. قانون مجازات اسلامی ایران (مصوب ۱۳۷۵)، مادهٔ ۵۱۴: «هرکس به حضرت امام خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی رضوان ا۰۰۰ علیه و مقام معظم رهبری به نحوی از انحاء اهانت نماید به حبس از شش ماه تا دو سال محکوم خواهد شد.»
  34. توهين به امام راحل حبس از ۶ ماه تا ۲ سال. روزنامه رسالت (در تاریخ ۲۳ آذر ۱۳۸۸). بازدید در تاریخ ۱۴ دسامبر ۲۰۰۹.
  35. علیرضا اشراقی با سپردن وثیقه آزاد شد روزنامه همشهری، صفحهٔ اجتماعی، ۲۰ اسفند ۱۳۸۱، شماره ۳۰۰۳
  36. کاریکاتور روزولت در ایران بحران آفرید. بی بی سی فارسی (در تاریخ ۱ سپتامبر ۲۰۰۳).
  37. بی بی سی
‎‎

[ویرایش] منابع

[ویرایش] کتاب‌شناسی

  • Khomeinism: Essays on the Islamic Republic, Ervand Abrahamian, University of California Press,1993, ISBN 0-520-08173-0


[ویرایش] پیوند به بیرون

ویکی‌گفتآورد
مجموعه‌ای از نقل‌قول‌های مربوط به
در ویکی‌گفتاورد موجود است.
جستجو در ویکی‌انبار در ویکی‌انبار منابعی در رابطه با موجود است.